پنج شنبه 87/6/7
روزنه
«...عبادی آخرین نعل وارونه تاریخ ماست. رضاخان سکولار سر ستیز با دین برداشت اما نتیجه قهری دین ستیزی او دین سالاری را رقم زد و دین سالاری رقم خورده آرام در دل دولت عرفی غنود و از کرسی دولت قدسی فرود آمد و اینک روشنفکری عرفی میراث دار روشنفکری دینی می شود تا دین را بر جایی مستقر کند که هیچ دین ستیز و دین سالاری نتواند آن را از جای خویش جابه جا کند: اسلام عبادی، اسلام فرهنگ است. فرهنگی تنیده در پوست و جان و خون او. فرهنگی که نوروز و عاشورا را باهم دارد. به روزگار صفوی که این دو روز یکی شدند همین فرهنگ بود که روز اول را عاشورا و روز دوم را نوروز گرفت. روز اول را گریست و روز دوم را خندید. به عصر قاجاری استادساز ایرانی سرود سازش را با سوره ای قرآنی تنظیم کرد تا نوای قرآن و صدای ساز درهم آمیزد. نه اینکه به یکی بگریند و به دیگری برقصند. که در هر دو آرامش گیرند. به عصری دیگر در قنوت، شعر حافظ خواندند که الا یا ایهاالساقی... و هیچ نپرسیدند که این ساقی کیست